دل نوشته1
دختر گلم امروز با پیشنهاد عمه سمیرات اینجا برات وبلاگی ساختیم تا بماند یادگاری...گر نباشیم روزگاری این بماند یادگاری.... .
10 شهریور 94 بود که فهمیدیم خداوند تو رو بهمون عطا کرد
20 شهریور منو تو و بابات راهی کربلا شدیم.... اونجا دختر خوبی بودی اذیت نشدم زیاد اما از وقتی که رسیدیم خونه تا 3ماهگیت ویار زیادی داشتم....
دخترم از کربلا برات لباس تبرک کردیم تا اولین بار لباس تبرکی بپوشی!!!!
10 آذر 94 فهمیدیم که خدا یه دختر سالم بهمون داده ان شاالله...
از اونجایی که عقد منو بابات تو حرم امام رضا (ع) بود همونجا بابات نذر کرد که اگه دختر دار شدیم اسمشو بذاره فاطمه.... فعلا که روی نذرم بودیم دیگه به امید خدا... .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی